انواع شخصیت در داستان قسمت دوم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 برای اینکه تغییر و تحول شخصیتی را در داستان قبول کنیم باید این تغییر از سه شرط زیر برخوردار باشد ۱_شخصیتی که تحولی در درونش روی میدهد یا تغییری را به وجود میآورد نباید این کارها از حدود تواناییاش خارج باشد. ۲_ شرایط و عوامل محیطی ای که شخصیت اصلی خود را در آن می یابد، دقیقاً متناسب با تغییری باشد که روی میدهد. زمان تغییر متناسب با اهمیت و میزان تغییری که روی داده باشد آن چنان که ما رخ دادن تغییر را از نظر زمانی باور کنیم بدین معنی که تحولات عمیق در شخصیت انسانها به ندرت دفعتاً و به طور ناگهانی اتفاق میافتد. شخصیتهای بد داستانهای ،تحلیلی هیچوقت در انتهای داستان به یکباره اصلاح نشده عابد و زاهد نمیشوند؛ یا مرد دائم الخمر همین که لحظه ای به قطار در حال حرکت توجه کرد، نمیتواند به فوریت خودش را توی واگن قطار بیندازد. به بیان دیگر نویسنده داستانهای تحلیلی بیشتر به تغییرات کوچکتری که با دقت پرداخت شده ،باشد رضایت میدهد تا تحولات بزرگ. روایات مذهبی آمده است که خداوند وقتی به مشتی خاک دمید و آدم را خلق ،کرد حیات آغاز گشت. حیات داستانی وقتی شروع میشود که نویسنده ای زندگی را در درون شخصیتهایش میدمد و ما را با لطایف الحیل به قبول آنها به عنوان یک واقعیت وامی دارد. گرچه نویسنده نباید تمام هم و غم خود را صرف شخصیت سازی ،کند اما یکی از محک ها برای فهمیدن موفقیت یا ضعف داستان نویس همانا واقعی به نظر رسیدن شخصیتهای اوست. فراموش نکنیم که خواننده داستانهای خوب در جهانی زندگی میکند که به کمک تخیل معجزه گر، دائماً آفرینشهای جدید و نوین شخصیتها تکرار می‌شود. 📚تاملی دیگر در باب داستان ✍لارنس پرین @shahrzade_dastan