هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
دوباره ساعت مقتل، دوباره صبح قرار سه سال گذشته از این لحظه های پر تکرار صدای ساعت شماته دارِتوی حرم سکوت چهره ی خندان قاب رو دیوار حرم پناه تو بوده اگرچه سرداری نشان خادمیت را گرفته ای سردار چه خاطرات عجیبی نشسته توی حیاط نماز و اشک و دعایی که خوانده ای این بار چه زائری شده ای خونی و کبود و .... و همین گواه عشق تو بوده برای این دیدار دوباره بی مقدمه اشک هایمان جاری است دوباره ساعت مقتل دوباره صبح قرار شاعر هنرمند بسیجی خواهر