هدایت شده از شهید علی تاج احمدی
خورشید جماران پیری که بی عصا کمر رود را شکست با یک اشاره قدرتِ نمرود را شکست از هشتی حیاط قدیمی بلند شد پس کوچه های ساکت و مسدود را شکست راهی به شاه راه خیابانِ ما کشید این جاده های خاکی و محدود را شکست آویخت روی شانه ی طاغوتها تبر هر بت که در مسیر خدا بود را ، شکست نجوای عارفانه ی شب های خلوتش آوازِ عاشقانه‌ی داوود را شکست خورشید جاودانِ جماران پس از طلوع ابری ترین هوای غم آلود را شکست در هم شکست سلطه ی بیداد قرن را با یک تشر خدایی نمرود را شکست شاعر:هنرمند بسیجی اسماعیل سکاک