عبور از رفتار تسکین دهند به تصمیمات پایدار
سرمقاله روزنامه جوان -عبدالله گنجی
عبارت «نمیشود»، «نداریم»، «نمیتوانیم»، «مجبوریم»، «سخت است» در ادبیات دولتمردان و شخص رئیسجمهور محترم پررنگ است و دال مرکزی این گفتمان این است که ناترازیها قبلاً با مسکن پشت سر گذاشته شده و اکنون به انباشت رسیده است. قطعاً ناترازیها در دولتهای قبل خصوصاً در دهه ۹۰ شکل گرفته است. اما تدبیر دولتها این بوده است که با قاعده «از این ستون تا آن ستون فرج است» موضوع را حل یا به آینده پرتاب کنیم تا مردم نگران نشوند و شاید هم اگر صریح میگفتند برخی سوءظن پیدا میکردند که اینها دنبال تقابل حاکمیت-مردم هستند یا بیعرضهاند. اکنون پزشکیان از گفتن این مشکلات ابایی ندارد و تلاش میکند آن را به «صداقت» ارجاع دهد. حقیقت داستان این است که ناترازی یک واقعیت است، اما گفتن مکرر آن در رسانه بدون ارائه راهحل علمی، نوعی بنبستسازی است و تکرار آن بدون راهحل ممکن است این سوءظن را برای دولت تولید کند که دهها مسئله را طرح میکند و راهحلی ارائه نمیکند تا چینش این مشکلات بنبستگونه، نقطهای را رهنمون شود که راهحل آن تسلیم شدن مقابل امریکاست. وقتی پرچمداران مذاکره فراتر از کلمه مذاکره نمیگویند و روشن نمیکنند که چه چیزی را باید بدهیم و نسبت آن داده با حل ناترازی چیست، این سوءظن تشدید هم میشود. نگارنده نسبت به شخص رئیسجمهور محترم چنین فکر نمیکند. خوشبین هستم که پزشکیان برخلاف دیگر دولتها حاضر است از رأی دور دوم بگذرد، اما «تسکیندهنده» را به «پایدارکننده» تبدیل کند. این اراده در وی هست و این یک گام بزرگ به جلو است. حال میماند راهحلی که اقتدار، برنامه و عرضه دولت را نشان دهد. قطعاً ناترازی از چهار روش بهوجود آمده است ۱- محدودیت منابع، ۲- اقدامات و تقسیمات غیرکارشناسی، ۳- عدم توسعه زیرساخت همزمان با رشد مصرف و ۴- مصرف بیرویه. به این جمله پزشکیان توجه کنید: «ما چرا باید به خانهای که استخر روباز دارد گاز دولتی بدهیم؟ ما باید از این خانه نرخ واقعی گاز را بگیریم و به آن یارانه ندهیم.» اجرای این همان شهامتی است که شرط آن گذشتن از رأی ۱۴۰۷ است، اما برای کشور آوردههای ماندگاری دارد. در حوزه مصرف انرژی نظیر گاز، برق و بنزین علاوه بر گسترش زیرساخت، لازم است دولت صریحاً با ملت سخن بگوید. بگوید مردم، ما نمیتوانیم سالانه ۲۰ درصد به آب، برق، گاز و بنزین کشور اضافه کنیم. دولت باید بپرسد چرا باید گاز مصرفی در هزاران مغازه تعمیراتی و صافکاری و مکانیکی با در باز مغازه از صبح تا شب بسوزد که طرف هر از گاهی دستی گرم کند؟ چرا باید گاز را به گلخانهها برد تا مثلاً فلفلدلمه صادر کنیم یا زمستان خیار داشته باشیم؟ نشت آب در مسیر شهرها چقدر است؟ چرا باید بنزین ۱۵۰۰ تومانی را چندبرابر بخریم و ۱۵۰ همت یارانه بدهیم و از سوی دیگر حقوق و پاداش بازنشستگان بماند؟ به روسیه نگاه کنیم، مسکو با ۱۵ میلیون جمعیت آلودگی ندارد،، چون گاز در منازل نیست، حال آنکه روسیه در نفت و گاز جزو برترینهای دنیاست. مگر روسیه در جنگ نیست و مگر تحریم نیست، چه کرد که تورم رشد نکرد؟ از این الگوها ممکن است در جاهای دیگر دنیا هم باشد. این که در مصارف ملی برای نسل آینده امانتدار نباشیم که نکند ملت به ما رأی ندهد را باید فاکتور بگیریم و خوشبختانه پزشکیان ایثارگرانه حاضر است از این مهم بگذرد و اینجاست که همه باید به کمک بیایند و از تسکیندهندهها عبور و با آن مبارزه کنند. مدیریت مصرف انرژی با اهرمهای منطقی و قدرتمند و غیرتبعیضآمیز، مولدسازی اموال دولت، ایجاد گذرگاههای منطقهای، تنوعدهی به محصولات پتروشیمی، ظرفیتافزایی در استفاده از معادن و فرهنگسازی عمومی نمونههایی از این مهم است. مذاکره هم اگر راهگشا باشد، حتماً در کنار این امور مهم است. پزشکیان حرفهای سخت را میزند ولی هنوز تصمیمات سخت را نگرفته است. باید به صداقت او اعتماد و به دولت کمک کرد که پایهگذاری رفع ناترازیها را به عنوان یک پروژه ملی پیش ببرد. شرط آن وفاق واقعی است.
@dr_a_ganji