حضرت مسلم علیهالسلام
#پست_شماره_۵
یک تاریخ دیگر؛ مسعودی در "مروج الذهب" صریحا گفته است که مسلم پیش از ورود به خانهی طُوعه سوار بود و اسب با او بود.
گوید: از اسب پیاده شد، سرگردان در کوچههای کوفه راه میرفت و نمیدانست روی بهکدام جانب آورد،.
تا به خانهی زنی از موالی یعنی بستگان اشعث قیس رسید و از او آب خواست.
او را آب داد واز حال او پرسید.
مسلم سرگذشت خویش بگفت.
پس زن رقّت کرد و او را منزل داد و ابو فرج گفت: چون آواز سمّ اسبان و صدای مردان بشنید، دانست برای او آمدهاند.
پس دست به شمشیر بیرون آمد و آنها به خانه درآمدند. بر آنها حمله کرد چون اینچنین دیدند بربامها برآمدند و سنگ باریدن گرفتند و آتش در دستههای نی زدند و از بامها بر او انداختند.
چون مسلم چنین دید گفت: ای همه، این همه شورش برای کشتن پسر عقیل است؟
ای نفس! سِوای مرگ که چارهای از آن نیست بیرون رو.
پس باشمشیر آخته به کوچه آمد و با آنها کارزار کرد.
مسعودی گفت: میان او و بُکَیربن حمران احمری دو ضربت ردوبدل شد. بُکَیر دهان مسلم را به شمشیر زد و لب بالای او را ببُرید و به لب زیرین رسید.
و مسلم ضربتی بر سر او زد و ضربتی دیگر بر شانه که آن را بشکافت، نزدیک بود به اندرون شکم او رسد. پس، از آنها چهل ویک نفر را بکشت.
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها
#علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#وقایع_عاشورا
🏴کانال شاخه طوبی 🏴
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢