با شنیدن این جمله تا لاله گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا راضی نبودند؟ فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور هوس این را دارد در حالی که با عائله اش اینطور رفتار می کند؟ بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با عائله چیست؟ زبانم بند آمد و اشکم جاری شد و بالاخره به ایشان ماجرا را عرض کردم. فرمود: آقا! چرا؟ اینها امانت خدا در دست ما هستند. به قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «آقای قاضی بزرگمردی بود.» منبع : جمع پراکنده @shakhehtoba