♦️داستان مسلمانى ما نظیر داستان مناره كاشتن آن روستاييان است!
🔸نمونه هایی از افکار مسخ شده(۱)
🔸سلسله مباحثی در زمینه «احیای تفکر دینی» (16)
🔻مثَلى آورده اند كه : يك عده دهاتى از ده خودشان رفتند توى شهر. به عمرشان شهر را نديده بودند.
يك وقت از دور يك نوع درختهاى مخصوصى نظرشان را جلب كرد.
آمدند ديدند درختهاى عجيبى است، نه شاخه دارد و نه برگ
ولى درخت است.
مناره هاى مسجد بود،
خيال كردند درخت است.
تعجب كردند كه اين درختها چه نوع درختى است كه ما تا به حال نديده ايم! شهري ها چه خوب انواع درختها را مى شناسند.
🔻 آمدند پرسيدند اسم اين درختها چيست؟
بعضى از شهري هاى زيرك هم فهميدند اينها دهاتى هستند، آنها را دست انداختند گفتند اينها درختهايى است كه در دهات پيدا نمى شود.
🔻پرسيدند كه اصل اينها كه به عمل مى آوريد چيست؟
گفتند اينها تخم مخصوص دارد، ما مى كاريم در مى آيد.
🔻گفتند ممكن است از اين تخمها به ما بدهيد؟
گفتند بله.
يك مقدار تخم هويج به اين بيچاره ها دادند. اينها رفتند همه كاشتند.
تا آن وقت تخم هويج نكاشته بودند.
بعد از مدتى ديدند در نيامد.
هرچه منتظر شدند و آب دادند درنيامد.
🔻گفتند چطور شده است؟ چه جور تخمى بود؟
وقتى كندند ديدند به شكل مناره است اما از آن طرفى به زمين فرو رفته است.
گفتند معلوم مى شود ما عوضى كاشتيم.
🔻داستان مسلمانى ما هم همان داستان مناره كاشتن آن روستاييان است.
در مسئله ولايت و امامت، طرز فكر ما به صورت عجيب و معكوس درآمده است.
🔻آيا اين عجيب نيست كه ما مقتدايانى مثل اهل بيت پيغمبر داشته باشيم، على ابن ابى طالب داشته باشيم، حسن بن على داشته باشيم، حسين بن على داشته باشيم، زين العابدين داشته باشيم و همچنين ساير ائمه عليهم السلام،
آنگاه به جاى اينكه وجود اين پيشوايان محرّك و مشوّق ما باشد به عمل،
وسيله تخدير ما و تنبلى ما و گريز ما از عمل شده است؟!
تشيع و دوستى اهل بيت پيغمبر را وسيله قرار داديم براى اينكه از زير بار اسلام بيرون بياييم.
🔻حالا ببينيد اين فكر چقدر مسخ شده است! اين حقيقت عالى به شكل منكوس در فكر ما وارد شده، در ما نتيجه معكوس داده، وسيله تنبلى شده، وسيله هيچ كار نكردن
با انتظار اينكه همه كارها را مولى كرده، در قيامت هم مولى مى كند.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (احياى فكر دينى(ده گفتار) )، ج25، ص: 502- 501-
https://eitaa.com/shakhes1340