👇👇 همه ما یه ظاهری داریم و یه باطنی در روایات ما مذموم شده اگر ظاهر بهتر از باطن باشه. ولی سعید برعکس بود. باطن کارهاش بهتر از ظاهر بود چون اهل ریاکاری نبود. وقتی ما برون‌زد اعمال را می‌بینیم، خب همانطور هم روایت می‌کنیم. سیر سعید از ابتدا که معلوم بود بسیار درست و خداپسندانه انتخاب شده‌بود، در اون سنین نوجوانی با اهداف بلند پا به جبهه گذاشت. معمولا همه خوب شروع می‌کنیم. مهم خوب ادامه دادنه که متاسفانه شیطان با کمینگاه‌هاش سعی می‌کنه همانطور مثل اول کار، خوب پیش نره. مهم‌تر از همه اینها خوب تمام کردنه. برخی اصلا به انتهای هدفی که اول در ذهنشون داشتند نمی‌رسند ولی سعید انتهای کار را خودش با فضل پروردگار مهربانش و به مدد اهل‌بیت(ع) خوب تموم کرد. این پایان خوب را شما در خاطرات لحظات آخری سعید بهتر درک می‌کنید. حتی در ظاهر عکس‌ها، نوع نگاه، لباس پوشیدن‌هاش که خودش رو شبیه رفقای شهیدش کرده بود.(لباس خاکی با یه عکس امام و برچسب مشکی اهل‌بیتی روی قلبش) دیگه از لباس‌های پلنگی و رنگی خبری نیست. با لباس خاکی به روی خاک نشسته و در پی جستجوی پیکر پاک شهداست. پس نمی‌توان فاصله بین شروع خوب و پایان خوب را بد فرض کرد. خب البته بالا و پایین‌هایی هم دارد ولی اصل گم نمی‌شود. شر و شور بودن سعید خیلی جاها بر مبنای اقتضای جوانی، رزمنده بودن، جرات و جسارت ذاتی و ... بوده‌است. شهامت یکی از دهها مقدمه‌ شهادت است. آقا سعید شعله این جرات و شهامت را در بازه بین پایان جنگ تا شهادتش، روشن نگه‌داشت و خاموش نکرد. حالا این ما هستیم که به اندازه زاویه دیدمان از رفتارهای آقاسعید برداشت می‌کنیم. مثلا خود من تا بحال فکر نمی‌کردم یه رزمنده بسیجی و نظامیِ تیر و ترکش خورده جنگ، تا این حد در زندگی خانوادگی، گرم و صمیمی و مهربان و دوستدار کودکان و این‌قدر مادری باشه. خب بقیه زوایا را هم به همین ترتیب میشه تصور کرد. شاید با منطق مشاهده‌گر یا مخاطب جور درنیاید. خب اشکالی ندارد باید صبر کرد تا این جورچین کامل شود. انشاءالله آخر کار را می‌بینیم که چه چهره زیبا و دلنشینی از آقا سعید نمایان خواهدشد که خود خدا هم خریدارش شد. دوستت دارم سعیدجان❤ @shalamchekojaboodi