او در روستا با مسلمانان زندگی می کند. تمام تلاشش را کرد تا در خانه اش، ناقوسی نصب شود تا بتواند صدایش را بشنود! مردم مسلمان روستا ، در این کار کمکش کردند. اودرخواست کرده بود فرزندش را هم در روستا کنار شهدا دفن کنند. میگفت وقتی من دوست دارم با مسلمانان زندگی کنم، لابد فرزندم هم دوست دارد کنار شهدا باشد !