امیر حسین: چرا دنیای ما غرق تباهی است و دلهامان گرفتار سیاهی است چرا هر چشم شد بی نور و خسته چرا بر دل غبار غم نشسته میان زندگی بی نور ایمان نشانی نیست از رسم کریمان گرفتار و اسیر روزگاریم بسی خسته بسی تنها و زاریم خوشا آن روزهای دور و پیدا خوشا آن قلبهای ناز و شیدا خوشا آن روزگاران پر از مرد که در قول و عمل بودند همدرد رفیقان فرصت ما می رود زود و باید عاقبت در گور آسود دوباره یا علی باید بگوئیم نشان خانه ی حیدر بجوئیم شویم از جان و دل یاران حیدر'ع' مگر داریم راهی ناب و بهتر؟ بگیرد دست ما را شاه مردان همان که داشت خرمایی در انبان @shamimmarefat5