🏴آقا سلام، روضهی مادر شروع شد
▪️آقا سلام، روضهی مادر شروع شد
▪️باران اشکهای مکرر شروع شد
▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان
▪️این اتفاق از دم یک در شروع شد
▪️تا ریشههای چادر خاکی مادرت
▪️آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
▪️فریادهای مادر پهلو شکستهات
▪️تا شد فشار در دو برابر شروع شد
▪️این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
▪️بیاختیار گریهی حیدر شروع شد
▪️وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
▪️ایام خانهداری دختر شروع شد ...
▪️دختر رسید تا خود آن لحظهای که ظهر
▪️یک ماجرا به قافیهی سر شروع شد
@shamimmarefat5