*┄━═✿♡﷽♡✿═-- این روزا ، روزای وخامت حال یه بیماره 😔 بیماری که دوسه ماهی هست بستریه میدونین پرستارش یه دختر ۴ ساله اس ؟ تو کوچه ی سادات بنی هاشمی یه خونه ی گلی و محقره ولی میگن خیلی باصفاست صفای خونه، مدتیه که از درد پهلو و باز و وسینه ی مجروح ، تو بستر افتاده . این روزا بود که زنهای مهاجر وانصار تصمیم گرفتن برن عیادت 😭 آخه عیادت از بیمار خیلی اجروثواب داره یه عبادته ، این بیمار خیلی تن نازنینش داغه میگن تب کرده اثرجراحات سینه وسوزش درد پهلو ، کار خودشو کرده 😔 همسرش مستاصل و حیرانه 😭 بچه هاش حیران و پریشونن 😭 آخه مادر خیلی لاغر و رنجور شده دولا دولا راه میره 😭😭 دستای متورم شو به دیوار میگیره 😭 بیایین برای دل دخترشم که شده بریم عیادت بی بی .... بگیم بی بی جان : حالتون چطوره ؟ زینب جانش میگه : مگه نمیبینین ؟؟ مادرم ... مادرم ... و نحل جسمها و ذاب لحمها حتّی صارت کالخیال و صارت عظماً لیس علیه إلّا جلده. مادرم، در بستر بیماری افتاد و ضعیف و لاغر شده، گوشت تنش آب گشته و مانند یک شبح و خیال شده و از اندوه فراق پدر، پوستی بر استخوان شده !!! بگیم بانو، چکار از دستمون برمیاد برای شفای شما ؟ حضرت میگن برای ظهور پسرم دعا کنید رفتین عیادت بی بی؟ عبادتتون قبول اجرتون با همسرش حضرت علی علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/123863109C5ff43313e5 @shamimmarefat5