👈 🌴شقرانی آزاد کرده پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله می گوید: منصور دوانیقی بیت المال را تقسیم می کرد، من هم رفتم ولی کسی را نداشتم که برایم واسطه شود تا سهمم را از بیت المال بگیرم. 🌴همچنان در خانه منصور متحیر ایستاده بودم ناگاه چشمم به امام افتاد، جلو رفته عرض کردم: فدایت شوم! من غلام شما، شقرانی هستم. امام به من محبت نمود، آنگاه حاجت خود را گفتم. امام رفت، طولی نکشید سهمی برایم گرفت، همراه خود آورد و به من داد. 🌴سپس با لحن ملایم فرمود: شقرانی! کار خوب از هر کس خوب است (اما چون تو را به ما نسبت می دهند و وابسته به خاندان پیغمبر می دانند) لذا از تو خوب تر و زیباتر است. و کار زشت از همه مردم زشت است (ولی از تو به خاطر همین نسبت) زشت تر و قبیح تر است. 🌴امام صادق با سخنان کنایه آمیز او را موعظه کرد و رفت. شقرانی فهمید که امام از شرابخواری او آگاه است در عین حال در حق وی محبت نمود. از این رو سخت ناراحت شد و خویشتن را سرزنش کرد. 📚 بحار الانوار @tafakornab @shamimrezvan