ما نه سقراط، نه افلاطونیم منطق و فلسفه‌ی اکنونیم هرچه همرنگ جماعت بشویم باز هم وصله‌ی ناهمگونیم از تماشای انار لب رود سیر چشمیم ولی دل‌ خونیم من و آیینه به هم محتاجیم من و آیینه به هم مدیونیم به طوافم مبر ای سرگردان ما از این دایره‌ها بیرونیم #