میخواهد رویِ دیوارِ خانهاش طرحی از خودش بزند...
یک تجلّی محض
نقشی از شکوه
تصویرِ یک عظمت...
.
چارچوب یک در، روی دیوار صحن
قاب خوبی است، برای تصویر کردن آنهمه شکوه و رحمت...
و شاهکار آفرینش، میان این قاب
همان تصویر ناب است
همان، بازتابِ صاحبخانه...
.
پس امر میکند تمام درهایی که به خانهاش باز میشود، بسته شوند!
جز همان یک در !
همان دری که به آن خانه باز میشود...
همان خانهای که آینهبندان است
و آینهها هر لحظه لبریز میشوند از انعکاسِ خدائیش...
.
پس، پیامبرش را مأمور میکند به سدِّ ابواب...
.
تمام درهایی که به مسجد باز میشود باید بسته شوند
جز یک در
.
درِ علی...
علی همان تجلیِ محض است...
همان، تصویر ِ خدا...
.
من دری را باز نگذاشتم و دری را نبستم مگر به فرمانِ خدا
این پاسخِ پیامبر است در اعتراضِ صحابی به بسته شدن درها
و بازماندن همان یک در...
.
تلمیح ِ بینظیری است در این فرمان!
تنها یک راه به خدا میرسد...
تنها یک در به مسجد باز میشود...
فقط همان یک در...
درِ علی...
✍
ملیحه سادات مهدوی
اینم متن ادبی خاص ادبیپسندها☺️
توضیحش برای ادبینپسندها: متن داره میگه انگار خدا خواسته روی دیوار خونهی خودش مسجد، یک قاب عکس از خودش نصب کنه.
چارچوب در میشه قاب عکس، و قرار گرفتن امیرالمؤمنین در این چهارچوب میشه تصویر خدا داخل قاب، قابی که روی دیوار مسجده.
خب حالا باز بگو☺️: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
برکهی خوشبخت
۲۵ ذیقعده تا ۲۵ ذیحجه با ذکر فضائل امیرالمؤمنین 💚
@sharaboabrisham
.