. اومدم بیمارستان پیش بابا. اینجا شنیدم یکی از آشناهامون بستری هستن. گفتم برم بهشون سر بزنم. خلاصه بعد از کلی گشتن تو بخشا رسیدم به بخش مورد نظر و رفتم جلو ایستگاه پرستاری خیلی شیک و با کلاس سلام و خداقوت دادم و بعد گفتم ببخشید خانم فلانی اینجا دفنَن؟ می‌خواستم بپرسم اینجا بستری هستن؟🤦‍♀ و گفتم دفن هستن🤣 هیچی دیگه فقط رومو کردم اونور تا جلوی پرستارا نزنم زیر خنده و از بخش اومدم بیرون و الان نیم ساعته که دارم فقط می‌خندم. آه ای خداوندگارِ سوتی‌های نافرم ای ملیحه سادات😂 .