یکی از دوستان طرفدار برجام ظریفی این اشعار را برای بنده فرستاد: ( ای که آتش بر سفارت می زنی) پرچم آتش میزنی صد آفرین خانه ویران میکنی صد آفرین اندکی آهسته تر ای خام مرد گشته این میدان سراسر دود و گرد جنگ تهران نیست ای شیره مرد دشمن اینجا نیست دنبالش نگرد سوختی پرچم ,سفارت یا کتاب ای درونت همچو بیرونت خراب ای پسر می دان تو ایران سوختی با چنین آتش که بر افروختی من ندانم تو چه فکری می کنی دوستی نا آگهی یا دشمنی داخل مجلس تو پرچم سوختی بر تنور دشمنی افروختی بر سفارت سنگ و آتش میزنی در وطن صد لاف دلکش میزنی ای پسر دوران این بازی گذشت قصه گردیده دگر این سرگذشت صرفه ما در سیاست بازی است دشمن اندر کار چاله سازی است پول ملت را تو آتش می زنی آتش اندر مال ملت می زنی از شما شد خاک ما اینسان خراب کشور ایران ما اینسان بر آب پیش خود برجام و پرچم سوختید نی پسر جان بلکه فرصت باختید. ⏬پاسخ حقیر بر شعر بالا⏬ میزنیم آتش به رایات فریب میکنیم ویران بیوتت عن قریب جنگ تهران نیست در افکار توست چون نفهمیدی که استکبار چیست من درونم حب مولایم علیست پیش رویم صورت زوج علیست من ندانم تو چه فکری می‌کنی دوستی، ناآگهی یا دشمنی لیک دانم حرف تو بس ابلهیست گفتی موشک را دهیم و نان خریم بهر برجامت به خفت جان دهیم گفتی عزت می‌دهی بر تذکره عاقبت هم عزت و هم نانمان با بلاهتها فنا شد یکسره پول ملت را تو آتش میزنی آتش اندر جان ملت میزنی جان ملت حاج قاسم بود و بس کدخدایت کرد شهیدش بُلهَوس خم شدی بر اهرمن تا به کمر الغرض ای ساده‌لوح بی‌خرد پرچم آتش میرنیم ما تا ابد تا به دست سیدِ ابنُ المرتضی ما رسانیم پرچمِ آن مقتدی ┅═✧❁🌷شارح🌷❁✧═┅ http://eitaa.com/joinchat/1014956036Cc8e324c896