🔴 عاقبت نداشتن شخصیت حوزوی!!!
⏪ چندی پیش در جمع تنی چند از اساتید حوزه نشسته بودم نمیدانم صحبت چرا به هیراد کشید!!
هیراد رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی بود .
▪️یکی از اساتید با آب و تاب زیاد میخواست اینرا بگوید که شاه و دار و دسته اش اهل تدین و معتقد به معارف بودند.
🔴اما به راستی هیراد که بود؟
♦️«رحیمعلی فقیه یعسوبی» با نام جدیدِ «هیراد»!
✅پرده دیگری از مغزشویی قزاق سوادکوهی درباره مذهب و روحانیت، مربوط است به فردی به نام «رحیمعلی فقیه یعسوبی» که بعدها «رحیم هیراد» نام گرفت و بعدها در دوران محمدرضا پهلوی، رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد.
🔴 همسر رضاخان، ذهنیتسازی او برای قزاق سوادکوهی را اینگونه روایت میکند: «از بازیهای جالب روزگار یکی هم این بود که یک آخوند، در واقع آخوند سابق، رئیس امور دفتر رضا شده بود و او هم صد پله بدتر از اطرافیان رضا از همصنفهای سابقش انتقاد میکرد و نسبتهای بد به آنها میداد! این شخص از اهالی چالوس بود و اسم عجیب و غریبی داشت. یک روز رضا رفته بود چالوس برای سرکشی به عملیات احداث کارخانه حریربافی که فرانسویها میساختند، در آنجا چشمش به یک ملای جوان میافتد و او را صدا میزند و صحبت میکند. این ملای جوان خط بسیار خوبی داشته است. رضا او را به تهران آورد و در دفتر به کار گماشت. ملای جوان هم لباس آخوندی را درآورد و کت و شلواری شد. رضا اسم او را هم عوض کرد و گذاشت: هیراد! این آقای هیراد بعدها ترقی کرد و رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی شد. بعضی اوقات هم پیش رضا میآمد و به او سواد میآموخت. آها یادم آمد. اسمش رحیمعلی فقیه یعسوبی بود(!) که رضا اسمش را عوض کرد و گذاشت رحیم هیراد! هیراد که رگ خواب رضا را به دست آورده بود، مرتباً از هملباسهای خودش بدگویی میکرد و داستانهای شگرف میگفت و رضا را آموزش بیدینی میداد! خلاصه این جمع مغز رضا را عوض کردند و رضا تصمیم گرفت تاریخ گذشته ایران را احیا کند».
برگرفته از خاطرات ملکه پهلوی (تاجالملوک پهلوی)، مصاحبهکنندگان ملیحه خسروداد، تورج انصاری و محمودعلی باتمانقلیج، بنیاد تاریخ شفاهی (معاصر)، تهران: بهآفرین، نیویورک: نیما، چاپ اول.
✅
eitaa.com/sharehnews