ژاپنیکا، پرستو، وحدت، پرنیا قصه‌ای كه سؤالات زيادی را در ذهن خواننده ايجاد خواهد كرد! سوالات را در ابتدا می‌نويسم، و بعد داستان خيالی خود را: 1. گروه های امنيتي در اين ماجرا كجا بوده‌ و هستند؟! آيا واقعا از اين ماجرا بي‌خبر بوده‌اند؟ اگر با خبر بوده‌اند كه واويلا و اگر بي خبر بوده‌اند كه وا أسفا! 2. يك شخص (پدر ادعایی پرنيا) با اين رفتار ضد امنيتي در يك ارگان مهم چگونه جذب شده است و چگونه حراست آن ارگان نسبت به فعاليت‌های او مشكوك نشده است! 3. كانال ژاپونيكا تصاوير را از كدام مصدر به اين سرعت به دست آورده است؟! و آن را به صورت ناشناس معرفی می‌كند؟ (شايد روشن شدن اين فرد بتواند ماجرا را حل كند) و آن مصدر اينهمه سال كه پرنيا ادعای فعاليت داشت كجا بود؟! 4. آن چند نفر كه به گفته پدر ادعایی پرنيا اين پروژه را به او داده‌اند چه كسانی هستند؟! و سوالات ديگري كه از ربط دادن اين مسائل در ذهن خواننده ايجاد خواهد شد. مرحله اول: شاید تلاش يك پرستو برای ارتباط سريع چند سال قبل، شخصی با آیدی دختر، با ادعای اهل سنت بودن، به صفحه اينستاگرام چند نفر از اساتيد پاسخ به شبهات مراجعه كرد! سوالاتي مطرح كرد، و كم كم طرح سوالات خود را بيشتر كرد! حتی در یكی از موارد با گرفتن آیدی تلگرام اساتيد، با صفحه‌ای كه عكس‌های نامناسب در پروفايل داشت، خواست با یكی از اساتید چت كند، كه آن استاد به شدت با او برخورد كرد! قصه در اين جنبه، همانجا تمام شد، و مرحله بعد شروع شد! ادامه در پست بعد ...