✏️ خلیج فارس و آمریکا
🔖 بخش دوم
📓 ه)1993-1989: دکترین بوش پدر
با توجه به سقوط بسیاری از رژیم های کمونیستی و شوروی در اوایل دهه 1990، سیاست های خاورمیانه ای بوش هم تحت تأثیر این نظم جهانی جدید قرار گرفت. و تنها مسئله ای که می توانست در خاورمیانه آمریکا را به چالش بکشد نفت بود. لذا اولویت های آمریکا روند صلح اسرائیل و فلسطین و ادامه دسترسی به نفت خلیج فارس بود. و برای حفظ دسترسی به نفت، سیاست تعادل عراق و ایران را ادامه داد. بوش در سخنرانی در مورد دستور کار آمریکا در خاورمیانه بیان داشت که: نیروهای مستقر در منطقه را حفظ خواهیم کرد، ترتیبات امنیتی دو جانبه، مواد و تجهیزات مقدماتی را گسترش خواهیم داد و تمرینات مشترکی را برای دفاع از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی شرکای خود در منطقه انجام خواهیم داد. ما به کار خود برای اطمینان از دستیابی به نفت، جلوگیری از توسل به جنگ، تروریسم و براندازی و اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل ادامه خواهیم داد. دو نکته مهم ریاست جمهوری او، نزدیکی بسیار با گورباچف و جنگ خلیج فارس بود. بوش، نیروهای آمریکایی در خلیج فارس را با هدف اینکه مبادا با حذف عراق، توازن قدرت درخلیج فارس به نفع ایران بهم بخورد، افزایش داد و عملیات آزاد سازی کویت و شکست عراق را در این جنگ به انجام رساند و این پیروزی نقطه اوج ریاست جمهوری او بود.
📓 و)2001-1993: دکترین کلینتون
سال نخست روی کار آمدن کلینتون تحت عنوان مقررات زدایی در عرصه بین الملل قابل مفهوم بندی است، یعنی دورهای که در آن بازیکنان جدید، قابلیت های جدید و صف بندی های جدید وجود دارد اما هنوز هیچ قانون جدیدی وجود ندارد. او در استراتژی امنیت ملی خود اظهار داشت: ایالات متحده منافع پایداری در خاورمیانه دارد. بویژه دستیابی به صلح در خاورمیانه و اطمینان از امنیت اسرائیل و دوستان عرب و حفظ جریان آزاد نفت با قیمت های مناسب. بخش عمده استراتژی او در خلیج فارس بر پایه مهار دوجانبه با هدف مهار دولت های ایران و عراق به عنوان دولت های منفی بوده است. تمرکز اصلی دولت کلینتون در خلیج فارس کاهش شانس هر گونه تهدید نسبت به کشورهای همکاری خلیج فارس و کمک به این کشورها درحفظ دفاع جمعی بوده است.
📓 ز)2009-2001: دکترین بوش پسر
در پی حملات یازده سپتامبر، دامنه موضوعات سیاست خارجی گسترش یافت و بوش در شب 11 سپتامبر اظهار داشت که ایالات متحده مسئولین این اقدامات ناجوانمردانه را مجازات خواهد کرد. به عبارتی ایالات متحده صریحاً بر برنامه ریزان این حملات یعنی القاعده و رهبر آن بن لادن متمرکز گردید. دامنه جنگ علیه ترور در 17 سپتامبر 2001 گسترش یافت و بوش اظهار داشت«اکنون تمرکز اسامه بن لادن است... و سازمان او. اما تروریست های دیگری نیز در جهان وجود دارند. افرادی هستند که از آزادی متنفرند. این یک مبارزه برای آزادی است». و همین دستاویزی جهت حمله به عراق قرار گرفت. با گذشت زمان، ایالات متحده به عنوان قدرت اشغالگر تلاش کرد که قدرت را به دولت جدید عراق انتقال دهد و به آموزشهایی نظیر عملیات های ضد شورش، ضد تروریسم، امور مدنی و بشردوستانه و.. پرداخت که این خود نیازمند حضور گسترده نظامیبود. در دوره او هدف ایالات متحده پایان دادن به تروریسم، تمرکز بر قانون و نظم بین المللی بود.
#شطرنج باز ۳۱۳
کانال شطرنج سیاست
@shatranjsiasat