🐲 تحلیلی از میانجی گری چین در خاورمیانه 🌳 با اعلام خبر توافقات ایران و عربستان در پکن، شاهد جدیدترین نقشی بودیم که چین آن را برعهده گرفته است؛ نقش میانجیگری نیز در راستای اهداف اقتصادی این کشور قرار می گیرد و در موضوع ایجاد دوباره روابط میان ایران و عربستان، چنین نقشی به خوبی دیده می شود. چین در راستای کسب هرچه بیشتر جایگاه قدرت جهانی، با راهبردی اقتصادی، ابزارهای گوناگونی را بکار گرفته است؛ ابزار میانجیگری، یکی از آنهاست که در توافق اخیر به خوبی مورد بهره برداری قرار گرفت. 🌳 خلیج فارس و بازار انرژی آن، از مهمترین مناطقی است که دولت چین در تلاش است، نفوذ خود را در این منطقه افزایش دهد. نیاز روزافزون چین به انرژی سرشار غرب آسیا و وجود بازار گسترده اقتصادی، خواه و ناخواه، چین توسعه خواه را جذب خود می کند. اما نقش میانجیگری علی رغم اینکه برای اعتبار بین المللی یک کشور مفید است و حتی می تواند قدرت نرم یک کشوری را ارتقا ببخشد اما هر دولتی نمی تواند در هر شرایط و موقعیتی آن را بکار گیرد. به سخنی دیگر، میانجیگری کردن با اینکه اقدامی داوطلبانه است، اما پنداری بیهوده است که اگر آن را خیرخواهانه بپنداریم؛ در واقع کشورهایی اغلب، نقش میانجیگری را مجدانه پیگیری می کنند که از قِبَل نتیجه میانجیگری، منافع خود را پی جویی کنند. 🌳 چین که در پی ایجاد پروژه های اقتصادی خود است، طبیعتاً باید برنامه های خود را در محیطی مسالمت آمیز و بدور از تنش های تقابل جویانه پیگیری کند و از آنجایی که این پروژه ها نمی تواند دوجانبه باشد، نیاز است که در سایه ای از ثبات منطقه ای صورت پذیرد. ایران و عربستان به عنوان دو قدرت بالقوه منطقه ای که کنش هایشان تاثیر مهمی بر روند تحولات خاورمیانه می گذارد، جایگاه مهمی در نظر چین دارند. در اختیار داشتن بازار گسترده انرژی توسط این دو بازیگر که چین در پی همکاری های عمیق با آنهاست، انگیزه میانجیگری چین را افزایش می دهد. هرچه چین بتواند با نقش میانجیگری و بوسیله ابزار دیپلماسی اقتصادی خود، در میان کشورهای منطقه، ثبات و سازش ایجاد کند، حضور و نفوذ خود را تحکیم بخشیده و در رد یکجانبه گرایی آمریکا موفق تر عمل خواهد کرد. 🌳 اگر بخواهیم نقش میانجیگری را در جهت گونه شناسی، بررسی کنیم، می توانیم سه نوع از آن را برشماریم؛ نخست، میانجیگری از لحاظ نتیجه ای است که به صلح و سازش می انجامد؛ این نوع کاربرد از میانجیگری، علاوه بر آنکه بر تحقق صلح و امنیت بین المللی کمک می کند، افزایش قدرت نرم و قدرتمند شدن دستگاه دیپلماسی طرف میانجی را هم موجب خواهد شد. کشور مزبور می تواند با پشتوانه عملکرد مثبت خود در گفتمان سازی جهانی، نقش مهمی ایفا کند و لذا گفتمان های غالب جهانی را کم اعتبارتر سازد. این موضوع زمانی اهمیت پیدا می کند که آمریکا در طول یک دهه اخیر، بجای تشویق طرفین به تنش زدایی، به تجهیز و تحریک طرفین به استمرار جنگ سرد یا نیابتی کمک کرده است. 🌳 دوم، میانجیگری از لحاظ منافعی است که برای دولت میانجیگر دربرخواهد داشت؛ در این مورد، توضیح داده شد که نیازهای چین به تنش زدایی این دو بازیگر مهم در تحکیم پروژه های چندجانبه اقتصادی مورد اهمیت است. سوم، میانجیگری از لحاظ وظایفی است که در روند مذاکرات به عهده می گیرد؛ گاهی میانجیگر، پیشنهاددهنده راهکار حل اختلاف، گاهی تنها، پیونددهنده طرفین و داور نزاع و گاه اجرای توافقات را ضامن است. به نظر می آید چین در این مذاکرات میان ایران و عربستان، بیشتر نقش پیونددهنده را برعهده داشته است. @shatranjsiasat