چهل شب تا شب اول محرم ۱۴۴۵.. . محرم، سفره مهمانی بر علیه السلام است. سفره‌ای که به خاطر سلام الله علیها آن را پهن کرد. پهن کرد تا دغدغه مادری را رفع کند، تا مادری غصه‌دار نباشد که: «چه کسی برای فرزندم میکند و چه کسی خود را ملزم به اقامه عزای بر او میداند» حالا کم کم ما را به این سفره دعوت میکنند و برای هر کدام از ما در گوشه و کنار این سفره جایی در نظر گرفته اند. جای هر کس را به اندازه ظرفیتش، به اندازه نزدیکی‌ش و به اندازه فهمش از صاحبْ‌سفره معلوم میکنند؛یکی سهمی بیشتر میبرد و دیگری کمتر. حالا این ماییم که باید خود را مهیای حضور بر این سفره کنیم. چگونه و با کدام سر و وضع میخواهیم بر این سفره حاضر شویم؟! فکر و ذکرمان درگیر کدام است و چقدر از نگاه به این غافل شدیم؟! اصلا میدانیم که با چه کسی همسفره خواهیم شد؟! آنجا که «بزم محبت»ش نامیده اند و از کراماتش اینست که «گدایی به شاهی مقابل نشیند» حتما آداب خودش را دارد. حالا که «بنده ام بنده ولی بی خردم» و حالا که « خواجه با بی هنری» خریده و راه گشوده و بر سفره نشانده، خوبست مهیای بهره بردن بیشتر از این سفره باشیم. نکند خدای ناکرده بگویند، همان که بود آمد و همان که بود رفت؛ گرسنه و تشنه آمد و گرسنه و تشنه رفت. چهل روز مانده تا را شروع کنیم. چهل روز را معتکف باشیم تا لااقل شکر این نعمت را به جا بیاوریم. یکی شبش را با تمام میکند. یکی زبانش را از آنچه به او مربوط نیست، نگه میدارد. دیگری چشمش را از هر چه غیر یار، میبندد. آن یکی مراقبت صدچندان میکند که گرد نچرخد و خلاصه « هر کس به طریقی سخن وصف تو گوید، بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه» مهم آنست که دست بر دست نگذاریم و بی خیال نگذرانیم. مهم آنست که بفهمیم مهیای این سفره شدن آداب دارد. در کنار همه اینها و بلکه بالاتر از همه، هر قدمی برای برداشتن، کمک میکند به پیمودن یک‌شبه‌ی رهِ صدساله. غدیر در پیش است و از مولا گفتن، همه مساله ست. هر چه بیشتر تلاش کنیم، بیشتر سیرابمان خواهند کرد. یاعلی