فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍اعزام به خارج شهید محمد حسین یوسف اللهی... 🔹پس از شیمیایی اول به اصرار مسئولین لشکر محمد حسین برای ادامه درمان به فرانسه اعزام می شود در پاریس محمدحسین با یکی از دوستان دوران تحصیلش در مدرسه شریعتی برخورد می کند آن دوست در مدت اقامت محمد حسین او را راهنمایی می کند شهر را نشانش می دهد و هر جا که نیازی بود به عنوان مترجم به او کمک می کند. 🔸او محمد حسین را به خوبی می شناخت از هوش و استعدادش باخبر بود و سابقة موفقیّتهای درسی اش را می دانست به همین سبب زمانی که محمد حسین می خواهد به ایران برگردد پیشنهاد عجیبی به او می دهد تو به اندازه کافی جنگیده ای چند بار مجروح شده ای به نظر من تو وظیفه خودت را به طور کامل انجام داده ای دیگر کجا می خواهی بروی همین جا بمان اینجا می توانی درس بخوانی و آینده درخشانی داشته باشی من آشنایان زیادی دارم قول می دهم هر امکانی که بخواهی برایت فراهم کنم. 🔹محمد حسین تشکر می کند و در جواب می گوید اینجا برای شما خوب است و دشتهای داغ جبهه های جنوب ایران برای من دنیا و مافیها همه برای اهل دنیاست اما حسین پسر غلام حسین آفریده شده برای دفاع و تا جنگ است و من زنده ام توی جبهه ها می مانم. 🔸هنوز دو ماهی از رفتنش نگذشته بود که زنگ زد و گفت به زودی به ایران بر می گردد چشمانش کاملا خوب نشده بود و دکتر برایش عینکی تجویز کرده بود که نمره اش به راحتی پیدا نمی شد و آن دفعه هم به مصیبت و بدبختی در قم شیشه را پیدا کردیم چند وقت بعد که حالش بهتر شد به جبهه برگشت. 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحات ۱۹۳_۱۹۲ راوی فاطمه بذرافشان مادر شهید...