نوحه شب سوم حضرت رقيه (س) سلام ای شاه سر بریده – تو هم کارت اینجا کشیده رخت شویم با اشک دیده – ( پدر جان ) خرابه جای کاروان شد – زدیده اشک غم روان شد تو رفتی عمه قد کمان شد ( پدر جان ) ابتا – بیا من خودم میکشم نازت را کنم مادری بهر تو ای بابا – شدم مثل زهرا بیا و بنشین بر دامنم پدر پیر سه ساله گردیده در سد مرا تو امشب همراه خود ببر (( یابن الزهرا مظلوم کربلا )) به پایت گیسویم بریزم – سوالی دارم ای عزیزم بگو آیا شکل کنیزم ( پدر جان ) ترک خورده ظرف بلورم – ز هر جایی دادند عبورم شکسته شد آنجا غرورم ( پدر جان ) ابتا – به من دختری با اشاره خندید به پیراهن پاره پاره خندید – به آواره خندید سه ساله اما قامت خمیده ام از این زمانه دیگر بریده ام چه ناسزاها بابا شنیده ام (( یابن الزهرا مظلوم کربلا )) شبی که در صحرا نبودی – مرا پیدا کرد آن یهودی ز سر تا پایم شد کبودی ( پدر جان ) میان صحرا می دویدم – صدای مرکب را شنیدم مرا با گیسویم کشیدم ( پدر جان ) ابتا – بماند میان من و تو این راز از آن شب کمر درد من شد آغاز – خودت چاره ای ساز دگر از آن شب کرده سرم ورم نمانده سالم یکجای پیکرم به جان بلای عشق تو میخرم (( یابن الزهرا مظلوم کربلا )) 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7