وقتی رسید لحظه‌ی پایانی شما گردی نشست بر رخ نورانی شما 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 افتاده‌ای به خاک ولی سوی خیمه هاست_ در قتلگاه، دیده ی بارانی شما ذبح عظیم را تو به تفسیر میکشی جانها فدای لهجه ی قرآنی شما اما هنوز مثل همیشه صبوری و در آخرین فراز غزلخوانی شما بر سینه‌ات نشست و اصلا حیا نکرد در دست اوست خنجر قربانی شما 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 یک لحظه بعد در همه‌جا عطر سیب بود می‌گفت مادرت که حسینم غریب بود ... شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7