اشک خجلت یاغافر الخطایا، یا دافع البلایا یا مجزل العطایا,یا منهی الرجایا یا باعث البرایا، یا واجب الهدایا یا قاضی المنایا، یا سامع الشکایا با آه سرد غفلت، با اشک گرم خجلت ازنفس سرکش خود آورده ام شکایت ازبس گناه کردم، دل را سیاه کردم عمر عزیز خود را ،من صرف آه کردم اشک خجالتم را، هرشب گواه کردم من اشتباه کردم، خود را تباه کردم گربر فلک رسیده آوای یارب من جان مرا گناهان آورده برلب من ای خالق خبیرم ،ای قادر وقدیرم از نور رحمت تو ،روشن شده ضمیرم تو آن همه بزرگی من اینهمه حقیرم تو برهمه کریمی من بردرت فقیرم برخوان رحمت خود یک لحظه دعوتم کن عفو وعنایتت را اکنون تو قسمتم کن من گرچه روسیاهم سرتا بپا گناهم شرمندۀ تو هستم، اشکم بود گواهم ای استان لطفت تنها پناهگاهم تا رحمت توپل زدشرم من ونگاهم برعبد روسیاهت یکدم نظاره ای کن تا روسفید گردم برمن اشاره ای کن در راه حق پرستی یارب هدایتم کن هنگام جنگ با نفس یکسر حمایتم کن سوگند برعلی وزهرا عنایتم کن سرشار شور وعش مهر ولایتم کن http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7