می رود و فوج غم همسفر زینب است رأس حسینش به نی، راهبر زینب است خسته رود کو به کو، آینه در پیش رو منظرهٔ کربلا در نظر زینب است دیده پر از ژاله ها سینه پر از ناله ها داغ غم لاله ها در جگر زینب است گر دم زینب نبود، جلوه به مکتب نبود هستی اسلامیان زیر سر زینب است وا به سخن کرد لب، گفت عدو با عجب! این خود زینب بُوَد یا پدر زینب است خطبهٔ آن مستطاب، کرد عدو را مجاب کاخ ستم شد خراب، این هنر زینب است وای از این امتحان، غصه بُوَد بی کران پر ز تماشاگران، دور و بر زینب است نظم رئوس عالی است، جای یکی خالی است شمس و قمر بی خبر، از قمر زینب است این همه سر در جداست، پس سر سقا کجاست؟ در سپرش می برند، او سپر زینب است حلقه (کلامی) بزن بر در این شیر زن زمزمهٔ یاحسین زنگِ در زینب است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7