¦بسم الله الرحمن الرحیم ¦
به حسرت دید، همریشه! تناور بودن ما را-
همانی که نمیخواهد برادر بودن ما را
نمیخواهد به حبلالله دستان تو را با من
و زیر پرچم الله اکبر بودن ما را
همان جغرافیادانی که از هم دورمان انداخت
و دارد نقشهی صدپاره کشور بودن ما را
وطن؛ اسلام، با من هموطن هستی-اگرچه دور-
نخواه از اینکه ما هستیم کمتر بودن ما را
هم آیین منی، آیینهات هستم، نگاهم کن!
نخواهد دید چشمانت مکدر بودن ما را
به سمت قبلهای واحد من و تو عشق میورزیم
خدا هم دوست دارد پشت این در بودن ما را
رسول الله ما را گِرد قرآن و حقیقت خواست
بیا دریاب همراه پیمبر بودن ما را
سفارش کرده قرآن؛ امتی واحد، مسلمانان!-
بدانید ارزش اعضای پیکر بودن ما را
نشانه رفته دشمن جان شیرین را! کدامین جان؟
-برادرهای جانی!- “یار و یاور بودن ما را”
همان که دست و پا زد تا اسیر تفرقه باشیم
دلش لک میزند در خون شناور بودن ما را
من و تو، ما، همه؛ گلبرگ، جمع ما؛ گل وحدت
نخواهد دید بدخواه تو پرپر بودن ما را
تو ای همپا! بده در دست من دستو تماشا کن:
-به کوری حسودان- از جهان سر بودن ما را
دل بابای امت گرم خواهد شد به ما امروز
که بیش از پیش میخواهد برادر بودن ما را
حسن اسحاقی
|از برگزیدگان دور نخست کنگره|
@sheer_vahdat1🕊