🌸.... ربنا آتنا نگاهش را ... ڪه هوایم دوباره بارانے ست ... السلام علیڪ یا دریا ... ڪه دلم بے قرار و طوفانیست .. اهل ملایر شهادت: مریوان بچه بود که از کوچه عبور میکردند، پدرش دستش رو توی دستش گرفت، بهانه محبت بود. اما پنجعلی زود دستش رو از توی دست پدرش کشید. پدرش باتعجب پرسید: چرا دستت رو کشیدی عزیزم؟!! گفت: "شاید یکی ببینه و دلش محبت پدرش رو بخواد اما نداشته باشه و دلش بسوزه."🦋✨ واقعا سنی نداشت وقتی چنین تفکری رو داشت. اما امثال ما با گذشت چند دهه هنوز نمیدونم چه چیزایی دل بقیه رو میسوزونه. کاش ازشهـدایادبگیرم زندگی‌کردن رو.... ✨ 🦋✨ 💠 @shefavahajat