بترسید از آدم های روباه صفتی که
می خواهند ادای سگ های وفادار رو
در بیارن!
روباهی با شتری رفاقت ڪرد.
هر دو دو بچه داشتند.
شرط ڪردند، روباه صبح تا ظهر
نزد بچهها بماند تا شتر به چرا برود و
عصر شتر در نزد بچهها بماند و روباه
به شڪار برای بچههایش رود.
شتر چون بیرون رفت، روباه پریده و
شڪم یڪی از بچه شترها رو درید
و خود و بچههایش خوردند.
شتر از بیابان برگشت و روباه جلوی
شتر پرید و گفت: «ای شتر مهربان! من نگهبان خوبی نبودم، مرا ببخش،
گرگی آمد و یڪی از بچهها راخورد.»
شتر پرسید: بچه تو یا بچه من؟
روباه گفت: «ای برادر! اول بازی صحبت من و تو ڪردی؟؟؟ چه فرقی دارد بچه من یا تو!!!»
پروکسی |
پروكسی همراه
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk