این ابیات بیدل دهلوی به نظرم از زیباترین اشعار بیدل محسوب میشه خیلی این ابیات را دوست دارم و زمزمه می کنم از چمن تا انجمن جوش بهار رحمت است دیده هرجا باز می‌ گردد دچار رحمت است خواه ظلمت‌کن تصور خواه نور آگاه باش هرچه اندیشی نهان و آشکار رحمت است قدردان غفلت خودگر نباشی جرم کیست آنچه عصیان‌خوانده‌ای‌آیینه‌دار رحمت است سبحهٔ دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست تا نفس باقی‌ست هستی در شمار رحمت است وحشی دشت معاصی را دو روزی سر دهید تاکجا خواهد رمید آخر شکار رحمت است شام اگر گل‌ کرد بیدل پرده‌دار عیب ماست صبح اگر خندید در تجدیدکار رحمت است