در این شبها رها کن عاصی از عصیان خود دل را به استغفار وا کن از دو دست خود سلاسل را ز جا برخیز، دنیا نیست جای خواب ای غافل کجا در راهِ سیلابی بنا سازند منزل را؟! گناهِ بعد طاعت، خرمن طاعت بسوزاند مسوزان با گناهِ خویش این مقدار حاصل را اگر چه ظاهر دنیاست زیبا، لیک قتّال است چنان افعی که دارد در دلش زهر هلاهل را چنان غفلت حجاب دیده ما شد در این دنیا که حتی برده از چشمان ما، مرگ‌ِ مقابل را بکش خار گناه از دل هنوزت فرصتی مانده وگرنه آفتاب عُمر، محکم سازد این گِل را اگر عاجز شدی از خود به درگاه کسی رو زن که حتی هر نبی با نام او حل کرد مشکل را همان که نام شیرینش، همیشه نقل مجلس هاست به نام او مزیّن میکنم هر بار محفل را علی آن آیت اللهی که در هفت آسمان حتی رود از هوش هر کس بیند آن قدسی شمایل را به جز دست علی مشکل گشایی نیست در عالم به درگاهش بیاور ای دل غافل، مشاکل را به جز ذکر تشهد "لا" نیاید از زبان‌ او ز درگاهش نراند ساقی ما هیچ سائل را علی و عالی و اعلاست ذکر عارفان حق که با یک یاعلی طی می کند عارف، منازل را مَلَک از ثبت انفاق برون از حد او عاجز چگونه در شمارش آورد دیگر نوافل را؟! در این دریای طوفانی بگیرم دامن او را که خار و خس بگیرد آخرش دامان ساحل را . . به مسجد، ابن ملجم را هم او بیدار کرد از خواب کجا دیدی که مقتولی کند بیدار قاتل را؟! ۲۰ رمضان ۱۴۴۵ @sheikh_ali_moghaddam