برای همه آنهایی که در مرز مهران گریه کردند
آری ضرر نمودم و ارزان گریستم
گاهی اگر برای غمِ نان گریستم
هر لذّتی به غیر تو خسران محض بود
در ابتداش خنده و پایان گریستم
جز گریه چیست ، لشکر افتادگانِ عجز
بنگر مرا که تا بُنِ دندان گریستم
گریه اگر نوشته شود ، شعر میشود
من با قلم برای تو دیوان گریستم
آتش کجا به هیزم تَر میکند اثر؟!
آری برای توبه ز عصیان ، گریستم
کارم ز دوری ات به تحیّر کشیده است
دیشب به یاد روی تو ، خندان گریستم
تا سر به دامن تو گذارم به وقت مرگ
دیدی چگونه سر به گریبان گریستم
هرچند کربلای تو روزیِ من نشد
در پُشتِ مرزِ بسته ی مهران گریستم
#عاصی_خراسانی
۱۵ صفر ۱۴۳۳