می بود اگر پیچش آن سلسله محدود
می گشت میان من و تو فاصله محدود
از شوقِ وصال تو جهان را گذراندم
من را نکند زحمتِ چند آبله محدود
محتاج توام ، ناز تو از حد گذراندست
باریک میان ، تنگ دهان ، حوصله محدود
هر جا که رسیدیم سخن از تو شنیدیم
حُسن تو نبودست در این قافله محدود
چیز دگری نیست نثارت کنم آری
تقدیم تو باد این دل ناقابلِ محدود
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
۲۴/۴/۱۳۹۸
۱۲/ذی القعده/۱۴۴۰