❤️ متن روضه حضرت رقيه سلام الله عليها شهید كافي به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟ گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم اُف بر این روزگار! بچه های فاطمه(س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد.... ❌ ادامه در پست های بعدی... @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی