🔴
جوان منتخب شیخ، شهید شد
«سال ۵۶ ازدواج کردیم و من از مشهد به تهران آمدم. خانهمان در محله امیریه و ۲ کوچه آن طرفتر از منزل شیخ احمد بود. نمیدانید چقدر به من محبت داشت.
هر روز یک تُک پا به خانهمان میآمد و احوالم را میپرسید. الحمدلله همسرم هم همانی بود که برادرم میخواست و به لطف خدا زندگی خوبی با هم داشتیم.»
در جملات حاج خانم دقت میکنم؛ برای صحبت از همسرش از افعال زمان گذشته استفاده میکند. مردد ماندهام چطور علت را بپرسم که روایتش میرسد به بیمارستانهای صحرایی بغل گوش خط مقدم: «همسرم تکنسین بیهوشی بود.
از وقتی جنگ شروع شد، مدام همراه گروه پزشکی در منطقه بود. در اغلب عملیاتها شرکت داشت و بالاخره در یکی از آنها شیمیایی شد. چند سالی که گذشت، مجروحیتش شدت گرفت و زمینگیرش کرد.
۱۰ سال در بستر بود و خودم از او پرستاری میکردم. عاقبت هم در سال ۹۰ به دلیل همین جراحت شیمیایی شهید شد.»
➥
@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی