سوال عمر از مولا علی علیه السلام؟؟؟
علیبنابراهیم (رحمة الله علیه)- عمربنخطّاب گفت: «ای ابا الحسن (علیه السلام)! در داوری و فصل خصومت که از تو سؤال میشود عجله میکنی». حضرت (علیه السلام) دست خود را ظاهر کرد و پرسید: «چند انگشت است»؟ جواب داد: «پنج»، فرمود: «ای اباحفص! عجله کردی»!؟ گفت: «بر من پوشیده نبود». علی (علیه السلام) فرمود: «و من نیز در چیزی عجله میکنم که برایم مخفی نیست». مسئله ای برای عمر پیش آمد و از فهم آن عاجز ماند. با عبدالرحمن بر سر آن دچار اختلاف شدند. برای علی (علیه السلام) پیغامی فرستاد تا به خود زحمت دهد و نزد آنها بیاید. علی (علیه السلام) در جواب آنها نوشت: «علم نزد کسی نمی رود بلکه نزد او می روند». عمر گفت: «علی (علیه السلام) از بنیهاشم و میراث علم است. او نزد کسی نمی رود بلکه این مردم هستند که به او احتیاج دارند و نزدش می روند». عمر برای دیدن علی (علیه السلام) رفت. به حضور وی رسید درحالیکه بر بیلش تکیه زده بود. سؤالش را مطرح کرد و علی (علیه السلام) جوابش را داد و مشکل حل شد. در آن هنگام عمر گفت: قومت از تو روی گرداندند. به راستی که تو سزاورترین شخص به آن هستی، علی (علیه السلام) فرمود: إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۷، ص۳۱۰ بحارالأنوار، ج۴۰، ص۱۴۷