18 حضرت امام حسین(ع)(درمسیرشام) سر تو، بر سر نی، آفتاب داور من بتاب و سایه کن ای آفتاب بر سر من تو آفتاب خدا و هلال فاطمه‌ای بگو چه خوانمت ای نازنین برادر من گلوی پارۀ تو بود، باورم اما سر بریده، سَرِ نی، نبود باور من محاسن تو، که خونین شده است، ارث علی است کبودی رخ من هست، ارث مادر من من و تو چون دو سپاهیم در برابر خصم که نیزه، سنگر تو، محمل است سنگر من (غلامرضا سازگار)