👈مخصوص اول و آخر مجلس ای قصۀ بهشت ز کویت حکایتی شرح جمال حور ز رویت روایتی انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه‌ای آب خضِر ز نوش لبانت کنایتی هر پاره از دل من و از غُصه قِصه‌ای هر سطری از خصال تو از رحمت آیتی در آرزوی خاکِ در یار سوختیم یاد آور ای صبا که نکردی حمایتی ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت صد مایه داشتی و نکردی کفایتی بوی دل کباب من آفاق را گرفت این آتش درون بکند هم سرایتی در آتش ار خیال رُخش دست می‌دهد ساقی بیا که نیست ز دوزخ شکایتی دانی مراد حافظ از این درد و غُصّه چیست از تو کرشمه‌ای و ز خسرو عنایتی ✍حافظ