نه نسیمم که به هر کوه و چمن سر بزنم
نه کبوتر که به هر بام و دری پر بزنم
ازازل داشته ام یک دل و دادم به یکی
نیستم عاشق اگر جز در دلبر بزنم
نه در خانه ببندد که براند ز درم
نه گذارد که جز این در، در دیگر بزنم
گاه بگشوده، در رحمت و راهم داده
گاه در بسته که من بار دگر در بزنم
دل سبو، دیده بود جام و سرشکم باده
ساقی ام او شده از دست که ساغر بزنم؟
عهد و پیمانم از آغاز همین بود، همین
که دم از آل علی تا دم آخر بزنم
وای اگر پا به سر خوان معاویّه نهم!
دست دادند که بر دامن حیدر بزنم
دست من بشکند و پای من از کار افتد
گردری غیر در آل پیمبر بزنم
"میثمم" پیروی از میثم تمّار کنم
مگر از دار تولای علی سر بزنم
(سازگار)
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟
دریای درد کیست که در چاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکره می رود
آبستن عزای عظیمی است کاین چنین
آسیمه سر، نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می رود
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه ایی که در دل شب راه می رود
شاعر : قیصر امین پور
مرا درتن بود تا جان،علی گویم علی جویم
چه در پیدا چه در پنهان,علی گویم علی جویم
به کامم تا زبان باشد، زبان تادر دهان باشد
به هر لفظ و به هر عنوان، علی گویم علی جویم
نخواهم جز علی دینی، نه جز آئینش آئینی
به هردم از سر ایمان، علی گویم علی جویم
زمهرش مست وحیرانم، غم وشادی نمی دانم
چه در باغ وچه در بستان,علی گویم علی جویم
من آن مرغ شب آویزم، به ذکر او سحر خیزم
همه شب با هزار افغان، علی گویم علی جویم
🌴بصورت« سه گاه حربی »خوانده می شود:👇
علی مرآت ربّ العالمین است
علی استاد جبریل امین است
علی سرّ خداوند مبین است
علی آیینۀ حقّ الیقین است
علی مولای اصحاب الیمین است
علی کلّ ولایت کلّ دین است
همین است و همین است و جز این نیست
کسی جز او امیرالمؤمنین نیست
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)
علی ذکر و علی حمد و علی دم
علی بیت و مقام و رکن و زمزم
علی یعنی صراط الله اعظم
علی یعنی کتاب الله محکم
علی یعنی تمام دین آدم
علی یعنی امام کلّ عالم
علی در عالم خلقت یکی بود
محمّد (ص) هم به مهرش متّکی بود
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)
تو در جسم نبی جانی علی جان
تو اصل اصل ایمانی علی جان
تو روح روح قرآنی علی جان
تو نوحِ نوح طوفانی علی جان
تو میزانی تو فرقانی علی جان
تو روز حشر ساطانی علی جان
لوای حمد در دست تو باشد
تمام حشر پابست تو باشد
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)
تو جا بر دوش پیغمبر گرفتی
تو در از قلعۀ خیبر گرفتی
تو از عَمر دلاور سر گرفتی
تو چون جان مرگ را در بر گرفتی
تو از ختم رسل کوثر گرفتی
تو دل از انبیا یکسر گرفتی
تو قاتل را ز رأفت شیر دادی
تو خصم خویش را شمشیر دادی
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)
تو روی خاک، معراج نمازی
تو بال طایر راز و نیازی
تو درد عالمی را چاره سازی
تو وقت جان فشانی پیشتازی
تو دل بشکسته گان را دلنوازی
تو بین انبیا نشکفته رازی
اگر چه با خلایق زیستی تو
خدا می داند و بس کیستی تو
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)
به جز تو کیست با آن اقتدارش
زند وصله به کفش وصله دارش
فلک خورشید گردون خاکسارش
کند اشک یتیمی بی قرارش
فدای لطف و احسانت علی جان
که «میثم» شد ثنا خوانت علی جان
👈علی جانم علی جانم علی جان(2)