یارضا در موج دریایت تلاطم می‌کنم خویش را در مهربانی‌هایتان گم می‌کنم گرچه صدها بار دل پرواز کرده سویتان جان خود قربانیِ خورشید هشتم می‌کنم مادرم تا آسمانی گشت اینجا دیدمش چون کبوترها وجودش را تجسم می‌کنم می‌شناسی زائرت بوده‌ست عمری در حرم فاتحه هدیه برایش نذر گندم می‌کنم مادرت باشد الهی دستگیرش آخرت یا رضا اینجا تقاضا حق خانم می‌کنم دردمندم اشک‌هایم راه دریا برده است چون به صحنت می‌رسم تنها تبسم می‌کنم