غزل مرثیه حضرت زینب(سلام الله علیها)
سوزنده آتشــی به دل و جان زینب است
غوغایِ صبر، حاصل ِ ایمان زینب است
سالار او حسین کـه بی یارگشته بود
چشمش همه به غرّش طوفان زینب است
دشتی زخون ِ لاله عُذاران جوانه زد
باران ِآن ز اشک فراوان زیـــنـب است
ماهی که در سپــــــــهر نگاهش غروب کرد
بر روی نیـــزهها مَه تـابـان زینـب است
جان را کـــه "طاهر" از سـَرِ مَستــی نثار کرد
از شستـــشوی کامل باران زیــــنب است
#مجید_طاهری
زینب! بنِگرکار به دستان ِ شب افتاد
چون ذبح عظیمت دگر از تاب و تب افتاد
لب تشنه بُریدند سرش بر لب دریا
سیراب زخون، اَلعَطَش ِ او ز لب افتاد
#مجید_طاهری
@ostadtaheri