🍂🍂پاییز می رسد که مرا مبتلا کند🍂🍂 به رقص آمده  پیراهن خزان در باد سکوت کرده ولی ساعت زمان در باد به پایکوبی این برگها حسادت کن به  شادمانی.این یاس نیمه جان در باد هنوز پنجره ای را که با تو خندیدم به چشم های خودم میدهم نشان در باد هنوز سرخی پاییز گونه هایت را به رغم رفتن تو میدهم امان در باد هنوز پرچم این عاشقانه ها بالاست شبیه روسری ام میخورد تکان درباد به گریه امده ام تا به خنده برگردم از امتداد شب سخت امتحان در باد دوتا عروسک کوکیِ گم شده در مه دوتا پرنده بی دان و آشیان درباد دو استکان ترک خورده روی میز اتاق دو بغض یخ زده وا میکند دهان در باد همیشه باد خبرهای تازه ای دارد شبیه مرگ همین مرگ ناگهان در باد میان این همه تنهایی بلاتکلیف به رقص آمده روح زن جوان در باد https://eitaa.com/sher_zad🍂