@shere_aeini تا میدید یه ظرف آب گریه میکرد پای روضه رباب گریه میکرد خواب و بیداری براش فرقی نداشت توی بیداری و خواب گریه میکرد هزار و نهصد و پنجاه زخمش و تا که میشمرد بی حساب گریه میکرد موقع غروب فقط آه میکشید از طلوع آفتاب گریه میکرد همه هستیش زیر نعل اسبا رفت چکمه می دید و رکاب گریه میکرد گل پرپر شده رو تا که می دید می شنید بوی گلاب گریه میکرد آروم آروم میزدش سینه ولی خیلی تند تند با شتاب گریه میکرد خیلی راحت بریدن سر از باباش خیلی دادنش عذاب گریه میکرد دست بسته که می دید بهم می ریخت رو زمین می دید طناب گریه میکرد موقع وضو گرفتنش همش یاد اون بزم شراب گریه میکرد کربلا و کوفه کم روضه نداشت بیشتر از شام خراب گریه میکرد 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini