دست ازاین شرموحیای بیخود آخر می کشم
زیر پای عقـــل را پای تو دیگـــــــــر می کشم
وقت سرمستی سرمـــــــا از لب فنجان عشق
می نشینــــم گوشه ای یاد تو را سر می کشم
عکس زیبــــــــــای نگاهت را به دقت با قلــم
زنگ نقــــــــــاشی دل بالای دفتــــر می کشم
خاطـــراتت عــــــــــادتم داده به پروازی بلند
بعد نقـــاشی کنــــــــــار صورتت پر می کشم
در نبودت می زنـــــــــم سر را به در تا بشکند
خون که بیرون میزند دردی سبکتر میکشم
داغ دوری تو و زخــــــــــم زبان ناکســــــــان
پای تقـــــــدیر بدم از دیو و دلبــــر می کشم
این که میآید سرم از دست چشمـان منست
عاقبت یک روز روی این دو خنجـر می کشم
✍
#اسماعیلعلیخانی
✒️
@sherkadeh