زمزمه روضه امام حسن مجتبی
پاره جگر شدم ولی باشد
قاتل من مصیبتی دیگر
امان زِ داغ روی نیلی و
چادر خاکی شدهٔ مادر
صورت حوریه کجا سیلی
پهلوی صدّیقه کجا مسمار
آتش و دود و مادرِ ما و
شدّت ضربه ی در و دیوار
شد برای ما از درد و بلا
پشت در شروعِ کرببلا
دست بابا از کینه بسته شد
پهلوی مادرم شکسته شد
از عمر و زندگی سیر شدم
در همان کودکی پیر شدم
واویلا من غریبم غریب...
#امام_حسن
#امام_حسن_مجتبی
#هفت_صفر #هفتم_صفر
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
@sherosabk