جز خدا هیچکس نبود جز خدا هیچکس نبود آنروز ، تو فقط شاهد خدا بودی موقع رونمایی از خورشید ، توبه چشمش چه آشنا بودی آسمان سیب را که بو می کرد ،کوثرت را که درسبو می کرد چشمهایش که آب رو می کرد ، علت آبرو شما  بودی آبرو می گرفت باران و ، می شد آماده پای قرآن و باوضو آیه های  انسان و ، شان تنزیل هل اتی بودی بود شد هر نبود با چشمت ،می رسد هر  وجود تا چشمت چشمه یک چشمه بود از چشمت .مروه ها را خودت صفا بودی بعد تو گل خدا عمل آورد .جای روی تو یک بدل آورد شاعری یاس را مثل آورد ، مهربان بودی و رضا  بودی شاعری یاس را مثل آورد ،یاس پهلو گرفت و کم آورد او بهاری شکسته را می خواند ،وقتی او را تو پیشوا بودی چادرت بر سپیده زد پهلو ، با همان هفت وصله اش بانو گرچه رویت ندیده بود ملک . ذکر تسبیح ماورا بودی برق زد ربنای در دستت ،شد همین ها طلای در دستت چه نیازی تو را به انگشتر ،که خودت برتر از طلا بودی چه نیازی به رخت نو داری ،تو که با ماه یک به دو داری کمترین هدیه ات لباس عروس ، که عروس شکوفه هابودی کمترین هدیه ات لباس عروس ،چون که بر عرش می کنی تو جلوس برمن شاعرت چه می بخشی ،تو که دستی  پر از دعا داری زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab