با من بمان این شاعرانه دارد امشب حس والتین حسی به پهنای وسیع طور سینین  همراه موسی‌می رود بر دامن طور همراه عیسی نزد بیماری به بالین یار محمد میشود در شام معراج از مسجد الاقصی رود تا ماه و پروین با نور نارنجک و با خودکار باروت شعری سراید در مسیر سبز آیین  در قاب چشمانم میان حلقه اشک تصویر می سازد مثلث های خونین  زیتونی سبز است نقش خاطراتش نارنجی خوشرنگ هم افزوده آذین یک بازی کشتار راه افتاده بینِ یک کودک و چندین نفر صهیون بی دین بازی شروعش... سنگ صهیون... دست کودک پایان بازی... جایزه... یک خواب شیرین باید بیاید روز باران تا که کودک بیدار باشد بین رویاهای رنگین باران می آید صبر کن فرزند دلبند با من بمان... تا صبح.. تا باران... فلسطین  روشن بمان که روشنم من در کنارت روشن بمان جانان من ای یار همدین تا او بیاید کوله بار عشق بر دوش در زیر باران مرد فجر و شمس و یاسین  در آخرین بیتم نویسم حسبنا الله بر گوشم آید نغمه مرغان آمین  زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab