( روز جمعه ای خطبه می خواندم که از بالای منبر مشاهده کردم یکی از یارانم به نام رميله ، از شدت درد به خود می پیچد. بعد از نماز که از مسجد بیرون آمدیم، به وی گفتم) چرا افسرده حالی؟ دیدم که از شدت درد به خود می پیچیدی و تب و لرز داشتی. میدانم که امروز با خود گفتی: بهتر از انجام غسل و خواندن نماز در پشت سر من، چیزی وجود ندارد. به نماز آمدی و احساس آرامش و سبکی کردی؛ ولی بعد از اینکه من بالای منبر رفتم، بیماری ات برگشت و تب و لرز کردی! ارمیله گفت: به خدا سوگند ای امیرالمؤمنین، آنچه فرمودی عین واقعیت بود. (به وی گفتم:) رمیله، هر مرد یا زن مؤمنی که بیمار شود، ما هم به خاطر او بیمار می شویم! و هر اندوهی به او برسد، ماهم اندوهگین می شویم و هر دعایی بکند، برایش آمین میگوییم و هرگاه ساکت باشد، برایش دعا میکنیم! رمیله تعجب کرد و گفت: ای امیرالمؤمنین، آنچه گفتی برای کسانی است که در این شهر با تو هستند؛ اما کسانی که در شهرهای دیگر هستند، چگونه مشمول دعای شما می شوند؟ ( به وی توضیح دادم:) ای رمیله، هیچ مرد و زن مؤمنی در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست. او با ماست و ما با اوییم؟ برگرفته از کتاب "علی از زبان علی" ١. جامع الأخبار، ص۱۷۸. ۲. إرشاد القلوب، ج۲، ص۲۸۲؛ رجال الكشی، ص۱۰۲. قسمتهای داخل پرانتز را نویسنده اضافه کرده تا پیوستگی متن حفظ شود. •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• پاتوق بچه شیعه ها @shia_patogh