داستانک پیرمرد و روباه...
🌾کشاورزی يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🌾هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
🌾پيرمرد کينه ی روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد.
🌾روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف و آن طرف می دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش. در اين تعقيب و گريز، گندمزار به خاکستر تبديل شد...
🌾وقتي کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! بهتر است ببخشيم و بگذريم...
امام على علیه السلام:
اَلغِلُّ یُحبِطُ الحَسَناتِ؛
کینه، خوبى ها را نابود مى کند.
(غررالحکم، ج۱، ص ۱۶۸، ح۶۴۲۹)
💐 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 💐
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
👌 رسانه «پاتوق بچه شیعهها» را میتوانید در هرکدام از شبکههای اجتماعی ⟨ایتا⟩، ⟨بله⟩، ⟨اینستاگرام⟩، ⟨تلگرام⟩، ⟨واتساَپ⟩، ⟨روبیکا⟩، ⟨سروشپلاس⟩ دنبال کنید:
👉
zil.ink/shia_patogh 👈
🆔
@shia_patogh